سخنان مدیر سایت در فصل هذا
خواننده بیدار ضمیر راه سوم (ندای مردم)،
ما در شرایط، در بیرون مرز به فعالیت مطبوعاتی ادامه میدهیم که برفراز آسمان کشور عزیزمان افغانستان ابر های غلیظ جهل، سوادستیزی و زن ستیزی بیرحمانه باریده گرفته و سیلاب آن داشته های بیست ساله را برباد فنا برده است.
همانگونه که از طریق وسایل ارتباط جمعی در جریان قرار داریم، وزارت معارف تحت کنترول طالبان حکم رکود مکاتب و مراکز تحصیلات اناث را صادر نموده که این تصمیم نابخردانه باعث گوشه نشینی هزاران زن و دختر باسواد و سواد طالب کشور ما گردید. این تحولات تاریک منش که هدف اساسی آن همانا در بند کشیده شدن زنان افغان میباشد، امید به آینده را در دل همگان کشته است.
از جانب دیگر چهره های تکراری و پر ادعا عرصه سیاست کشور هنوز هم راه پا در صحنه قدرت را در سر میپرورانند و هنوز هم پروژههای شخصیت سازی آنها توسط یک عده کشور های غربی و منطقه ادامه دارد.
و اما آنسوی دیگر طالبان، روز تا روز در ترویج ظلمت گام فراتر گذاشته و حضور زنان را بگونه کلی از اجتماع حذف نموده اند، که این تصامیم آنان سال های اول حکومت سیاه آنان در اقتدار را در اذهان عامه زنده میسازد.
علیرغم بیانات جامعه جهانى که گویا حکومت طالبان را برسمیت نشناخته اند، محموله های چهل میلیون دالری، هفته وار به حکومت طالبان مساعدت میگردد، این طرز برخورد جامعه جهانی بر وقاحت طالبان بیشتر از پیش می افزاید.
مخالفین طالبان (برادران مجاهد آنان) برای برد سیاسی در برابر آنان در یک چنین فضای پر اختناق بعضی از رسانه هاى سمعى،بصرى و چاپى را راه اندازی کرده اند که کاری دیگر جز دامن زدن حساسيت هاى قومى و محيطى در میان ملیت های با هم برادر را ندارند، درست مانند نشرات ( راديو رواندا) در سال های نود میلادی ، که با تبليغات اميخته با تعصبات قومى باعث کشتار هزاران انسانمظلوم گردیدند.
این بر همگان روشن است که تبلیغات (رادیو رواندا) در دهه نود میلادی به کشتار های قومی در کشور رواندا منتها گردید و بی شک در کوتاه مدت پيامد تبلیغات سازمان یافته مطبوعات این جنابان تشنه به قدرت فاجعه بزرگ را ميان اقوام اين كشور عزیز ما افغانستان به بار خواهد آورد.
ترویج جینگوئيسم تحت عنوان آزادى بيان و مطبوعات،
خيانت بزرگ در حق مطبوعات و ملت افغان است و تاريخ اينگونه خيانت ها رابخاطر ميسپارد.
تحولات اخیر چی در افغانستان، چی در سطح منطقه (تظاهرات ایران) و چی در سطح اروپا، شباهت به هيچ تحول ديگر ندارد، درنهایت میتوان گفت این هرج و مرج های از قبل حساب شده توسط جهان اول، جهان را بسوی جنگ سوم جهانی سوق میدهد و دیرنخواهد گذشت که در این جنگ سرمایه انسان های زیاد هیزم وار بسوزند.
بهانه تراشى هاى جهان اول براى تصاحب اراضى همجوار مرز هاى روس، نشانه رفتن هاى مكرر امریکا بر اوضاع كشور چين و زندهنگاهداشتن فتنه جنگ در جهان، خود تصديق بر آنست كه جهان اول در حال سامان دادن درد سر هاى جديد براى آسيا میباشد.
در یک چنین اوضاع که دول جهان اول غرق در باطلاق رقابت های سیاسی، نظامی و اقتصادی میباشد، بایست انتظار هر پیشامد را درسطح جهانی و منطقه (آسیا میانه) داشت.
در هرحال؛ اوضاع جاری و تحولات آینده را در فصل های بعدی به تحلیل گرفته ، همچنان به نشر حقایق و روشنگر ادامه خواهیم داد.
با توفیق خرد