Admin
-
اداره راه سوم
سرمقاله مدیر سایت
خواننده روشن ضمیر راه سوم (ندای مردم) مطالب فصل ذیل را در شرایطی که جهان در بدبختی و جنگ های طاقت فرسا غرق شده است تجدید کرده ایم. اکنون که مشغول خواندن این متون اید، جهان در جدول زمانی و لحظه یی تاریک تاریخ گیر کرده است که وقایع آن در قرن بیست و یکمبرای افراد متمدن غیرقابل باور است. جهان به طور کلی در معرض هرج و مرج ایجاد شده توسط سیاستمداران جهان اول قرار گرفته است و پس از جنگ در اوکراین، اکنونخاورمیانه و خلیج فارس در آتش نبردهای بی رحمانه استعمارگران می سوزند. جنگ نابرابر و تحمیلی بر فلسطین هر روز هزاران کشتهبر جای می گذارد، اما این جنگ توسط قدرت طالبان تشنه به خون و دیگر متحدانش توجیه و حمایت می شود. حمایتهای بی دریغ غرب کار را بجای گشانیده که نتانیاهو رسماً مسئولیت موج انفجارهای پیجر حزبالله در لبنان را بر عهده گرفت. بدون شک این حملات ناجوانمردانه صفحه دیگری از تاکتیک های تروریستی را در جهان گشوده است و از این پس سازمان هایتروریستی و دولت های جبار می توانند گوشی های مخالفان را با راحتی هک کرده و از صحنه هستی، با فشار دکمه محو کنند. و اما در آن سوی منطقه، سه بازیگر بزرگ دیگر روسیه، چین و هند از ارز مشترک کشورهای (بریکس) رونمایی کردند که این عمل تنشمیان شرق و غرب را تشدید خواهد داد. چی این اقدام بریکس هوشدار بزرگ اقتصادی برای دالر در بازار های جهانی تجارت جهانیمیباشد. در میان این زد و بند های وحشتناک از سوی دیگر، انتخابات ایالات متحده امریکا به نفع به پایان انجامید و قرار است تا ترامپ ازجنوری سال 2025 امور قصر سپید را به دست بگیرد. با تغییر حکومت در امریکا عده خوشبین اند که حضور یافتن ترامپ در صحنه سیاسی امریکا در کاهش تنش های خاورمیانه و اوکراینتاثیر گزار خواهد بود، بهرحال این اصل را نباید فراموش کرد که گرچه دموکرات ها و جمهوریخواه ها در امریکا تضاد های سیاسیدارند ولی در سیاست های خارجی هردو حزب موضوع گیری های مشترک به نفع کشور شان دارند. در این میان افغانستان همچنان در اوضاع منزوی سیاسی بسر میبرد. از سوی وزارت معارف افغانستان حکم رکود مکاتب و مراکزتحصیلات طبقه اناث را کماکان با بهانه های مختلف برقرار داشته اند. این جفای طالبان در برابر سرنوشت دختران افغان نابخشودنیاست. فقر روز افزون در کشور مردم را بسوی مهاجرت های نخواسته سوق میدهد و همسایگان ما نیز با ترش روی تمام مهاجرین کار را یا درزندان ها می اندازند، و یا هم در مرز های کشور شان به رگبار می بندند. چهره های نامیمون که خویش را سیاسیون افغان میخوانند، هنوز هم خواب کرسی گرفتن در سر می پروانند و این در حالیست که دربیست سال گذشته جز زراندوزی شخصی کاری به نفع ملت انجام نداده اند. رسانه های سمعی و بصری افغان در بیرون مرز که بیشتر از سمت های معرض تمویل میشوند فضا پر اختناق را با استفاده از تاکتیکهای (ژورنالیژم زرد) پر اختناق تر میسازند. با تاسف رسانه های در تبعید و مجریان مغرض آن برای نایل آمدن بر اجندا های سازمانیو قومی شان کاری جز دامن زدن حساسيت هاى قومى و محيطى در میان ملت را ندارند. درست مانند ( راديو رواندا) در سال های نودمیلادی ، که در تبليغات اميخته با تعصبات قومى باعث کشتار هزاران انسان مظلوم در آن کشور گردیدند. در یک چنین فضای آلوده، نشریه ما بدون جانبگیری طرف های سیاسی، قومی و زبانی به فعالیت های خودش ادامه میدهد. جا دارد تا از همکاران قلمی راه سوم سپاسگزاری نمایم که بدون توقع ما را در فعالیت های فرهنگی همیاری میرسانند. به باور این قلم، در شرایط کنونی استفاده از تکتیک های ژورنالیزم زرد خیانت ایست بر حق بشریت. روی این دلیل نشریه راه سوم(ندای مردم) در ترویج روزنامه نگاری صلح آمیز تمرکز دارد. هدف ما از روزنامه نگاری صلح آمیز ایجاد تغییرات مثبت، تقویت همدلی وتشویق همزیستی مسالمتآمیز با تمرکز بر راهحلها و رویکردهای صلحآمیز و ترویج فرهنگ صلح و همکاری در جامعه چند قومی ماکشور میباشد. در هرحال؛ اوضاع جاری و تحولات آینده را در فصل های بعدی به تحلیل گرفته ، همچنان به نشر حقایق و روشنگر ادامه خواهیم داد. با توفیق خرد خاتول مهمند
بیشتر بخوانید » -
فرهنگی
فولکلور ها
بی بی مهرو در نزدیکی میدان هوائی کنونی در زمانه های قدیم دو قبیله زندگی مینمودند. در سمت شرقی میدان افراد مربوط به ملک میر افغان و درسمت غربی آن قبیله مربوط به ملک افضل خان سکونت داشتند. فاصله بین این دو قبیله در حدود دو کیلومتر بود. ملک میر افغان یک دختر نهایت مقبول و زیبا داشت که « مهرو » نام داشت . ملک افضل یک پسر حسین داشت که در شجاعت و دلاوریشهرت داشت که محمد اعظم نام داشت. در یکی از روزهای عید قربان تعدادی ازموسپیدان به خانه ملک افضل خان رفتند و پس از صرف نان و چای به ملک افضل خان گفتند کهآنها حاوی یک پیشنهاد ی هستند. آنها اظهارداشتند که طوریکه دیده میشود بین شما وملک میرافغان از سالیان متمادی کشیدگی وآزردگی موجود است. اکنون که شما یک پسر جوان در خانه دارید و ملک میر افغان هم صاحب یک دختر رشید و جوان است، برای اینکهاین کشیدگی ها از بین برود ، پیشنهاد می نمائیم تا وصلت این دو جوان را فراهم سازید، تا ریشه این دشمنی ها خشک شده و در عوضبین ما دو قبیله پیوند های دوستی دائمی برقرار گردد . ملک افضل خان این پسشنهاد موسپیدان را پذیرفت و با همراهی این موسپیدان راهی خانه ملک میر افغان شدند. آنها به نشنانه دوستیچند راس گاو را با خود بردند تا درآنجا قربانی نمایند. ملک افضل با افرادش از طرف قبیله ملک میر افغان مورد استقبال گرم قرارگرفت وبه استقبال ایشان فیرهای هوائی صورت گرفت. ازتحکیم روابط دوملک اهالی منطقه بسیار خوشنود گردیدند. پس از صرف غذا ، ملکافضل رو بطرف ملک میر افغان کرده گفت : برای رفع کدورت ها و دشمنی ها و به احترام روز عید و موسپیدان از شما تقاضا می نمایمتا پسرم محمد اعظم خان را به اصطلاح به غلامی تان قبول فرمائید. من هم در زندگی ام یک پسر دارم و شما هم در زندگی صرف یکدختر دارید. باشد تا با وصلت این دو جوان نهال دوستی دربین ما سبز شده باعث خوشیختی ما و تمام افراد قبایل ما گردد. ملک میرافغان پیشنهاد را پذیرفت ولی در زمینه خواهان دوهفته وقت شد تا با دخترش در زمینه صحبت نموده و سپس تصمیم اش را بهاطلاع ایشان برساند. حاضرین به شادمانی و فیرهای هوائی پرداختند و عصر آنروز ملک افضل با افرادش به خانه مراجعت کرد. ملک میر افغان که بالای دخترش اعتماد کامل داشت و فکر نمیکرد که دخترش سخنش را رد کند ، خانم و دخترش را فراخواند و گفت : طوریکه میدانید من با ملک افضل از سالیان متمادی دشمنی داشتم. وی روز عید به خانه ما آمد و آشتی کرد . وی ضمنا یک پیشنهاد رابا خو آورده بود که من برایش وعده دادم تا به پیشنهادش در مدت دو هفته جواب مثبت بدهم. دخترش گفت کار بسیارنیک شد. بگو به بینم این پیشنهاد چیست. پدرش گفت حال وقت آن نیست البته بعد از ختم روز عید این مطلب را بهشما خواهم گفت. « مهرو» دختر زرنگ و هوشیاری بود و به کنه مطلب پی برد ومی دانست که ملک افضل پسر جوانی دارد. مهرو دستان پدرش را بوسیدهگفت ، پدرجان من روز چهارم عید منتظر پیام شما هستم. روزچهارم عید دخترملک میرافغان به پدر گفت که تمام دختران قریه به گندم دروی میروند و اگر اجازة شما باشد ، من هم در نظر دارم تابا ایشان به خوشه چینی بروم. ملک میرافغان روی دخترش را بوسید و گفت که تعدادی از دختران در خارج قلعه منظر تان هستند. برو تاآنان بیشترمنتظر نمانند. مهرو پس از تشکری از پدرش مرخص شد. زمانیکه به کشتزار رسیدند هرکدام به خوشه چینی و گندم دروی پرداختند. مهرو در اخیر یکقطعه زمین مشغول خوشه چینی بود که یک پسر جوان و رشید را در برابر خود دید که با پدرموسپیدش ایستاده است. مهروسلام دادهپرسید : درو گر هستند؟ موسپید گفت نه خیر این قطعه زمین از ماست. و این پسر منست. مهروگفت : پدرجان اسم شما چیشت ؟ مرد گفت من خواجه محمد نام دارم و اسم پسرم عزیر است . مرد ریش سپید پرسید خودت کیستی؟ مهرو گفت : من مهرو نام دارم و دختر ملک میر افغان هستم. عزیر پسرخواجه محمد با دیدن مهرو عاشق دلباختة وی شد و مهرو نیز با نگاه های عاشقانه توجه عزیز را بخود جلب میکرد. گویا هر دودر یک نگاه با هم دلداه بودند. هردو محو جمال یکدیگر شدند و کوشیدند تا موقع را مساعد ساخته با هم زمینه صحبت را مهیا سازند. مهرو به عزیز گفت که از دیر زمانیست که از زبان دختران قریه و والدینم در مورد شما شنیده ام. من همیشه در آرزوی دیدار شما بودم. عزیز گفت که پدرم موسپید است و من همه روزه وی را درینجا کمک میکنم. اگر خواسته باشی من را همه روز در اینجا میتوانی ملاقاتنمائی. بسیارسخنان عاشقانه بین دو دلداه رد و بدل شد. شامگاهان مهرو به خانه رسید و پس از صرف طعام ، پدرش رو بطرف دخترکردوگفت : مهرو جان تا به حال درمورد پیشنهاد سوال نکردهای ؟ مهرو گفت : یگانه روزخوشی در زندگی ام امروز بوده است و ازینرو در مورد پیشنهاد شما فکر نکرده ام. پدرش انگیزة این خوشی را جویا شده پرسید. وی جواب داد که وی ساحة زیاد مزرعه کشت گندم را درو کرده است و خوشحال است.…
بیشتر بخوانید » -
فرهنگی
تاریخچه دانشگاه کابل
سلسله شفیع – دانشجو اقتصاد دانشگاه کابل، بزرگترین و قدیمی ترین مؤسسهٔ آموزش عالی در افغانستان است که در سال ۱۳۱۱ هجری خورشیدی مطابق با ۱۹۳۲ میلادی تاسیس گردید. در این سال نخستین پایه دانشگاه کابل با تاسیس دانشکدهطبی،…
بیشتر بخوانید » -
شخصیت فصل
شخصیت فصل
چهره ها و خاطره هادر فصل یادی داریم ازخانم ( شفیقه حبیبی) گوینده فوق العاده استثنایی و بی مانند رادیو…
بیشتر بخوانید » -
سیاسی
تنش های روز افزون درخاور میانه و پیامد های آن
بعد از حمله حماس بر اسراییل در هفتم اکتوبر سال گذشته تنش های نظامی در منطقه رو به افزایش نهاده و…
بیشتر بخوانید » - فرهنگی